یک مرد در دنیای وب

یک مرد در دنیای وب چه می کند

یک مرد در دنیای وب

یک مرد در دنیای وب چه می کند

تا حالا در مورد تربیت کودک به اینا توجه کردی؟!

والدین

اگر کودکی با انتقاد زندگی کند ،می آموزد که محکوم کند.

 

اگر کودکی با عناد و دشمنی زندگی کند ، می آموزد که ستیزه جو باشد.

 

اگر کودکی با ترس زندگی کند ، می آموزد که بهراسد.

 

اگر کودکی با ترحم زندگی کند ، می آموزد که احساس بدبختی کند.

 

اگر کودکی با تمسخر زندگی کند ، می آموزد که متزلزل باشد.

 

اگر کودکی با حسادت زندگی کند ، می آموزد که حسود باشد.

 

اگر کودکی با شرمندگی زندگی کند ، می آموزد که احساس گناه کند.

 

اگر کودکی با آگاهی از توانائی هایش زندگی کند ، می آموزد که اعتماد به نفس داشته باشد.

 

اگر کودکی با عشق بدون قید وشرط زندگی کند ، می آموزد که عشق بورزد.

 

اگر کودکی با تائید زندگی کند،  می آموزدکه خویشتن را دوست بدارد.

 

کودک ما به دنیا نیامده است که از ما اطاعت کند. بلکه ما او را به دنیا آورده‌ایم تا راهنمای او باشیم، به او آرامش دهیم و ساختاری را برای او به وجود آوریم که در آن به راحتی بتواند تجربه بیندوزد، یاد بگیرد و رفتارهایش را تنظیم و قاعده‌مند کند.

 

اگر کودکی با بینش و شناخت زندگی کند ،می آموزد که در زندگی هدف داشته باشد.

 

اگر کودکی با تعاون زندگی کند ، می آموزد که سخاوتمند باشد.

 

اگر کودکی با صداقت وانصاف زندگی کند ، می آموزد که راستگو و درستکار باشد.

 

اگر کودکی با احساس امنیت زندگی کند، می آموزد که به خود و اطرافیانش اعتماد داشته باشد.

 

اگر کودکی با دوستی و مهربانی زندگی کند ، می آموزد که زندگی را زیبا ببیند.

 

اگر کودکی با بردباری زندگی کند ، می آموزد که صبور باشد.

 

اگر کودکی با تشویق به جا زندگی کند ، می آموزدکه قدردانی کند.

 

و اگر شما با آرامش زندگی کنید کودک شما می آموزد که بدون اضطراب زندگی کند. او از شما می آموزد . از نحوه ی  

 

زندگی شما .پس از قبل از تولد فرزندتان به فکر آینده ی او باشید.

 

منبع : موسسه ی اسلامی نیویورک

احساس کامپیوتری

از زیباییش خوشم آمد
یک نسخه از آن در حافظه ام copy کردم
چند روزی گذشت
تا یک روز نمیدانم چه شده بود که حسابی بهم ریختم
بی حس و حال و کند شدم
به ناچار اندوخته های ذهنیم را defrag کردم
درایو دوستیم error داد
scan اش کردم
stop کرد
دیگر hang کرده بودم
امیدوارم مرا ببخشی
مجبور بودم درایو دوستی با تو را format کنم
اندیشه ات عجیب ویروسیم کرده بود

آنچه که لازم است مادران درباره پسرانشان بدانند

دلواپس نباشید... آنان برخلاف ظاهرشان آن قدرها هم خشن نیستند! 

 

 

بسیاری از مادران که می کوشند رفتار پسرشان را درک کنند، می پرسند: « پسرها را چه شده است؟ » آنان به حکم غریزه می دانند که در ذهن یک دختر چه می گذرد. اما در سر پسرها چه می گذرد؟

هورمون های مردانه از دوران بلوغ به بعد بر رشد عاطفی و جسمانی پسرها اثر می گذارند و مجموعه ای از رفتارهای پسران را که « رمز پسر» نام نهاده شده ، تشکیل می دهند. در واقع « رمز پسر» طوری رشد می کند که مردان جوان اندیشه ها و احساس های خود را بر زبان جاری سازند و این امر مادران را شگفت زده می کند. از همین رو پی بردن به چگونگی اندیشه و رفتار پسران باعث می شود برخورد با آنان مناسب و آسانتر شود. ذیلاً برخی ویژگی های پسرها را برای اطمینان خاطر مجدد مادران حیران و سر در گم آورده ایم.

خشن و ناآرام اند

کدام مادری است که از نیرو ( انرژی ) پسرانه پسرش همچون دویدن، پریدن و فریاد کشیدن حیرت کند؟ اما موقعی که همان پسر پرخاشگر می شود، چطور؟ وقتی مادری اسم اولین پسرش را که هفت ساله بود، در کلاس ورزش نوشت، مشتاقانه منتظر بود که هنگام بازی تشویقش کند ولی توقع نداشت بازیکنان همدیگر را بزنند و بیندازند و یا حریفانشان را نقش زمین کنند. حتی پسرش میان آن همه بچه، از همه پر جنب و جوش تر بود. او می گوید: « همیشه با خودم فکر می کردم که این بچه ام آرام تر و عاقل تر است ولی بازی خشنش باعث شد که آن روی او را نیز ببینم.»

بیشتر پسرها بازی خشونت آمیز را دوست دارند، ولی این بدان معنا نیست که در آینده آدم های خشنی می شوند. به واقع در این بازی های رقابتی و جسمانی فواید مشخصی نهفته اند. پسران از محدودیت های پرخاشجویی خبردار می شوند و پی می برند که چقدر پیش بروند تا ایمن مانده و دور از گزند  باشند و چگونه از احساسات دیگران آگاه شوند.

تخیلات خشونت باری دارند

پرخاشگری پسران ، مادران را آشفته می کند. آنان با مطالعه گزارش های رسانه ها از مدارس، هراسان گشته و به حکم غریزه بر آن می شوند که تفنگ های اسباب بازی، بازی های ویدیویی و فیلم های نگران کننده را از دسترس پسران دور نگه دارند تا مبادا وسوسه شوند و به رفتار ناهنجاری دست بزنند مادرها درمی یابند که تخیلات پسرانشان جایگزین آن وسایل می شود. پدر و مادری تصمیم گرفتند که به پسرهایشان هیچ گونه اسباب بازی ندهند و حتی لباس دخترانه به آنها بپوشانند آنها امیدوار بودند که تربیت بدون در نظر گرفتن جنسیت، تأثیر خوشایندی داشته باشد.

به آسانی احساساتشان را بروز نمی دهند

دختر خشمگین یا آشفته اغلب به آغوش مادر پناه می برد ولی پسر معمولاً سعی می کند مشکلش را به تنهایی حل کند و نمی خواهد « بچه ننه » به نظر بیاید. اگر می خواهید با پسرتان در زمینه مشکلی که او را ناراحت کرده به گفتگو بپردازید ، سعی کنید غیر مستقیم و زمانی که سرگرم انجام کاری هستید ، سر صحبت را با او باز کنید.

هنگامی که دو خانم می خواهند در زمینه ی موضوع خصوصی سخن بگویند احتمال دارد رو به روی هم بنشینند و بپرسند: ( تو چه احساسی داری؟ ) ولی مردها غالباً بدون این که به هم بنگرند، صحبت می کنند. اگر دقت کنید، دو مرد به طور مثال در حین تماشای بازی فوتبال ، با هم حرف می زنند و در عین حال خصوصی ترین مطالبشان را کم کم بیان می کند و هیچ وقت نگاهی نگران کننده هم به یکدیگر نمی اندازند.

مادری که در تعمیر دوچرخه به پسرش کمک می کند، ممکن است در حین گفتگوهای خودمانی ، متوجه چیزهای بیشتری درباره فرزندش شود تا این که بخواهد سر میز شام رودررو، وی را به صحبت وادارد.

دوست دارند معامله کنند

مردها طرفدار عدل و انصاف هستند و دوست دارند راجع به هر چیزی بحث کنند و از این بابت هم مهارت دارند. و می خواهند مطلبی را مو به مو توضیح دهند و معامله ای منصفانه کنند و بعد از این که به توافق می رسند، اغلب می شنوید که می گویند: « قول می دهی؟ قول می دهی؟»

مادران می دانند که معامله کردن فقط نصف جنگ است. پسرها پایبندی به عهد و پیمان را سخت می دانند. نق زدن نیز اثر نمی کند، بنابراین راهبردها و تدابیر دیگر مؤثراند. پسر خانواده ای موافقت کرده بود از بازی های پر سر و صدا روی کاناپه ی اتاق نشیمن خودداری کند، اما به علت نشاط و سرزندگی طبیعی اش قولش را از یاد می برد. از همین رو مادرش راهی یافت که عهدش را به او یادآوری کند. او یادداشتی به این مضمون نوشت و به کاناپه سنجاق کرد: پسر عزیز، فکر می کردم که با من دوستی؛ ولی اهمیتی برای من قائل نمی شوی. به من لطمه می زنی، آنقدر محکم می نشینی که فنری شکسته به پشتم فرو می رود. بین ما هر چه بوده تمام شده، دوست سابق تو« کاناپه». او با خواندن این یادداشت خنده ای سرداد و قولش را به یاد آورد.

علیرغم تمام نگرانی ها، دردسرها و غم و رنج ها، پیوند میان مادران و پسران واقعی است. 

 

منبع:   http://motaharifard.blogfa.com/post-133.aspx   

انشای یک پسر دبستانی درباره ازدواج

نام : کمال
کلاس : دبستان
موزو انشا : عزدواج!
 

[تصویر: 4601mj1q9w_resize_2.jpg]

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم، تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است،
حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.
در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!
البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است!
این بود انشای من 

منبع:
http://esar.blogfa.com/post-201.aspx

موش مردگی های دانشجویی

وبلاگ سلام سبزوار یک پست جالب از نوشته های آخر برگه امتحانی دانشجوها برای استاد گذاشته دیدنشون خالی از لطف نیست.آدم رو می بره به دوران خوش دانشجویی 

ببینید http://www.ahlebivafa.blogfa.com/